Dream big



راستش من کلا عاشق حیوونهام،سگ گربه همستر خرگوش، همه چی بجز انواع و اقسام ات و مار و اینجور چیزا.

عرضم به حضورتون که ما یه سگ داریم اسمش لوسی هست و ماده اس،از اونجایی که اهالی خونه خیلی به من لطف دارن همه ی مسئولیت هاش اعم از غذا دادن،حموم کردن،بازی کردن و غیره به من واگذار شده :|

ایشون حتما بعد هر وعده غذایی باید بره گلاب به روتون روم به دیوار تخلیه کنه روده هاشو‌:/. 

امشب بعد از اینکه بهش غذا دادم رفتم تو اتاق و شروع کردم به تست زدن،دیگه زمان کلا از دستم خارج شد تا وقتی که کمرم درد گرفت و تازه انگار به این دنیا برگشتم،خوشحال و خرم رفتم که بخوابم یادم اومد ای دل غافل لوسی خانم رو نبردم دستشویی، ساعت چند بود؟ یک و بیست و دو دقیقه ی بامداد! 

خلاصه از اونجایی که تنبلیم میشد حجاب اسلامی رو رعایت کنم فقط یه سوییشرت پوشیدم کلاهشم انداختم رو سرم، قلاده ی لوسی رو بستم و برو که بریم.

برده بودمش محوطه ی کنار خونه،یه زمین خرابه میشه گفت تقریبا هست،خوشحال داشتم میرفتم توی زمین که حس کردم یه جسم قوز کرده نشسته اونجا،منو میگید،به معنای واقعی کلمه خشکم زد،تنها کاری که تونستم بکنم این بود که فلش گوشیمو روشن کنم و ببینم چیه،دیدم  دو تا نقطه براق شد،دیگه رو به موت بودم که تا لوسی پارس کرد دویید رفت اون جسم چندش،شستم خبردار شد که گربه بوده، حالا این گربه اونموقع شب اونجا چیکار داشته تک و تنها الله و اعلم. 

با هزار تا صلوات و بسم الله لوسی رو چرخوندم تا اومدیم بالا. 

از اونجایی که خیلی من مهمم برا اهالی خونه دیدم همه چراغ هارو خاموش کردن رفتن خوابیدن، انگار نه انگار من نیم ساعت پایین بودم :\

از اون موقع تا حالا فقط ذهنم درگیر این شده که راسته میگن جن ها میتونن به شکل گربه و اینجور چیزا دربیان؟ 

تا اطلاع ثانوی که من دیگه  این مسئولیت خطیر  رو به عهده نمیگیرم :| والا بعید نیست سکته کنم یهو از دست این گربه ها. 



آخرین مطالب

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

دنیای از خوشمزه ها خانه معلم آشپزخونه مهارت های زندگی attack on taitan معرفی بزرگان و مشاهیر بهترین های هند مکتب خانه نوین وبلاگ ot کنگره 60 شعب اصفهان میراکس# معجزه آسا